مزیت یک دین به این است که هم جنبه های فطری و احساسی و معنوی و هم جنبه های عقلی انسان را ء کند. به این معنا وقتی کسی که مبانی و اصول آن دین را فرا می گیرد تا مقدمه ای باشد برای عمل کردنش، در وهله ی اول باید آن دین را از نظر عقلانی و منطقی قانع کند که این دینی است که ریشه ها و پایه هایش بر اساس فکر صحیح و سالم و خالی از پیش ذهنیت و تعصب کاملاً قابل پذیرش است .

رهپویان هدایت: اصول اولیه دین باید فرد را به طرف عمل به احکام و شریعت آن دین تشویق کند و شریعتش هم به گونه ای باشد که انسان با عمل به آن به تعالی روحی و معنوی و حتی مادی برسد (البته به شرط عمل به تمام قوانینش) یعنی نه فقط صرف یک سری دستورات خشک و بی روح باشد و یا این که اصلاً دستور و شریعت و قوانینی برای عمل در کار نباشد و این ها هم از جانب خدا باشند نه با جعل بشر این کار صورت گرفته باشد.

طبق آنچه که گفتیم مبانی اصلی یک دین الهی شامل موارد بالا می شود که در مسیحیت تبشیری هیچ کدام از این مبانی دینی مشاهده نمی شود و حتی  تعالیمی کاملا بر عکس وضد آن به شدن یافت می شود . بنابر تحقیقات اندیشمندان و فرهیختگان مسیحی و غی مسلمان ، مسیحیت تبشیری به دلایل زیر یک دین واقعی  والهی محسوب نمی شود .

الف) جامع و هم طراز و متناسب نیست.

ب) دائماً در طول زمان در حال تغییر و تحول است .

ج) مصون از اشتباه و خطا نیستند زیرا فکر آدمیان از خطا مصون نیست.

دیگر این که اگر آن دین، الهی باشد باید برای تمام زوایای زندگی ما راهکارها و قوانینی داشته باشد و مهم تر از همه این که از جانب خود خالق باشد زیرا حکیم بودن و لطف او تمام این اقتضائات را دارد و این که اگر طرف خداست در آن تناقض گویی و اشتباه نباشد و الا قابل اعتماد نخواهد بود و در نتیجه در یک جمله می توان گفت : مسیحیت تبشیری یک دین الهی و فطری نیست بلکه به معنای واقعی یک فرقه صهیونیستی می باشد.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها